مقدمه ۱: البته جمله‌ی بالا درست نیست و خساست به پولداری و فقر ربطی ندارد. اما شاید شما هم با فرد پولداری برخورد کرده‌اید که در مسائلی که آدم‌های با سطح درآمد پایین و متوسط خیلی راحت خرج می‌کنند، پولدارها خرج نمی‌کنند. من خودم با شخصی کار می‌کردم که به نظرم ثروتمند بود. دو تابعیتی بود، در اسپانیا قایق مجللی داشت و مغازه‌های زیادی در جاهای خوب تهران داشت. این شخص روی مبالغ خیلی کمی مثل پول نیم کیلو شیرینی حساس بود. (نه اینکه روی شیرینی حساس باشد، خواستم قیمت معادلی که را رویش حساس بود به شما بگویم. چون قیمت‌ها به سرعت در ایران در حال تغییر است)

مقدمه ۲: پولداری و خسیس شدن را در مواقعی که پولدار شدم تجربه کرده‌ام. البته نه همیشه. شاید شما هم وقتی پولدار می‌شوید تجربه‌ی خسیس بودن را بکنید. البته خسیس بودن واژه‌ی دقیقی نیست. ممکن است شما اقتصادی‌تر، عاقل‌تر یا با حساب و کتاب‌تر شوید. هر اسمی که رویش بگذارید تجربه‌ای است که در مواقع پولداری بیشتر تجربه می‌کنیم.

مقدمه ۳: منظورم از پول، ثروت است.

مقدمه ۴: ثروت زیاد و کم امری نسبی است.

اما علل خساست ثروتمندان:

پول‌دارها پول زیادی دارند (چیزی برای از دست دادن دارند)

خوب غیب گفتم! این خیلی واضح است که پول‌داری یعنی پول زیاد داشتن ولی حرفم نکته دارد. وقتی پول‌دار می‌شوید تازه می‌فهمید چیزی برای از دست دادن دارید و نباید قمار کنید. وقتی کلا اندازه یک کیلو شیرینی پول ‌دارید ممکن است رفتارهای عجیبی پیدا کنید. یا خیلی خسیس شوید یا اینکه بگویید خوب چه فرقی می‌کند همین مقدار پول را داشته باشم یا نداشته باشم. واقعا چیزی برای از دست دادن ندارید. پس اگر همه‌ی پول شما هم نابود شود شاید خیلی مهم نباشد. ولی وقتی پولتان زیاد می‌شود تازه می‌فهمید که به رویاهایتان نزدیک هستید. بنابراین هر تومن پولی که از حسابتان کم می‌شود یک قدم از رویاهایتان دور می‌شوید. بنابراین شخص پولدار که خود را در یک قدمی آرزوهای خود می‌بیند خرج کردن نباید حالت قمار پیدا کند. باید هوشمندانه و اقتصادی خرج کند.

پول‌دارها پول زیادی ندارند

زیادی و کمی امری نسبی است. بنابراین شاید برای من داشتن قایق تفریحی و چند مغازه ثروت مهمی باشد. آن شخص شاید تصور دیگری از ثروت زیاد دارد و وقتی خودش را با ایلان ماسک مقایسه می‌کند خیلی هم تفاوتی بین خودش و ما نمی‌بیند.

ثروتمندان می‌دانند خرج کردن آن‌ها را شاد نمی‌کند

تحقیقات ثابت کرده است خرج کردن می‌تواند روش درمانی باشد. خرید کردن می‌تواند انسان را شاد کند. مثل همه‌ی لذت‌های دیگر ممکن است این لذت هم بعد از مدتی کسل‌کننده شود یا

پول‌ زیاد خرج زیاد هم دارد

وقتی کسی با ثروت زیاد به سطح بالاتری از رفاه منتقل می‌شود سطح خرج‌هایش هم زیاد می‌شود. خیلی‌ها دیگر نمی‌توانند سطح زندگی‌شان را به حالت قبل از ثروتمندی برگردانند. اگر خودشان بخواهند دایره‌ی دوستان خانواده نمی‌گذارد. فکر کنید تا دو روز قبل عادت داشتید با هواپیما به جاهای مختلف بروید الان چگونه می‌توانید با اتوبوس سفر کنید؟ بنابرین باید حواستان به ثروتتان باشد تا بتوانید سطح زندگی‌تان را حفظ کنید.

پولدار‌ها قصاص ولخرجی‌شان را می‌دهند

آیا این تجربه را داشته‌اید که بعد از خرید زیاد، حس ولخرجی پیدا کنید؟ دیگر دلتان نمی‌آید حتی یک بستنی بخرید. یا اینکه کلی خرید زیاد کرده‌اید ولی پول اسنپ نمی‌دهید و با مترو برمی‌گردید. نوعی روزه‌ی خرج کردن می‌گیرد، چون زیاد خورده‌اید. البته ما داریم در مورد یک حس خاص حرف می‌زنیم. عده‌ای هم رفتار متفاوتی بروز می‌دهند. خود من بعد از خرید رفتار متفاوتی هم داشته‌ام. مثلا بعد از خریدهایی که حس ولخرجی داشتم یک شام مفصل هم پیاده شدم تا درد و رنج خرید را بشورد و ببرد. یا اینکه گفته‌ام پسر تو که اینهمه خرج کردی چرا برای یک بستنی و اسنپ خسیس‌بازی درمیاری؟ تو که رفتی زیر آب، حالا یا یه وجب یا یه متر.

پول زیاد از مجموع پول‌های کم تشکیل می‌شود

وقتی شما شروع به خرج کردن می‌کنید شاید هر بخشی از فاکتور شما خیلی زیاد نباشد اما همین‌ها حساب شما را خالی ‌می‌کند. فرد پول‌دار در بعضی کسب و کارها، موقع جمع کردن پول، این واقعیت را بیشتر حس می‌کند. برای مثال درصدی که اسنپ از هر راننده می‌گیرد حدود ۱۵ درصد است. برای هر سفر این مبلغ زیادی نیست اما درآمد بالای اسنپ از همین درصدها تشکیل شده است. همین مطلب ما را به پاراگراف دیگر هدایت می‌کند.

پول از زیر سنگ بیرون میاد

برخی از پولدارها، پولشان را با زحمت فراوان به دست آورده‌اند. برای همین هر تومنی که خرج می‌کنند یاد سختی استخراج این پول می‌افتدند. قراردادی با یک سازمان معروف داشتم که مبلغ کمی هم نداشت. اما برای همین قرارداد بیش از شش ماه انتظار کشیدم و اذیت شدم.

معلوم نیست همیشه این ثروت باشد. برای روز مبادا آماده باش.

ثروتمندانی بودند که در فقر مردند. یا در تجارت و در بازار ضرر کردند. حتی کارگران و کارمندان هم امنیت شغلی گذشته را ندارند. با اوضاع کار و قراردادهای کنونی این مطلب را تقریبا همه درک کرده‌اند. اگر الان پول زیادی داری معلوم نیست فردا هم داشته باشی. اوضاع مملکت هم معلوم نیست. هر لحظه ممکن است نیاز به سرمایه‌ی زیادی داشته باشید. بیماری و هزاران اتفاق دیگر هم هست. بنابراین داشتن ثروت زیاد به معنای خرج کردن نباید باشد. بلکه باید هوشمندانه برای روز مبادا آماده بود.

فرهنگ قناعت شما را ثروتمند کرده است

بعضا ما اشتباه فکر می‌کنیم که طرف تا پولدار شده خسیس شده. در واقع او از زقبل هم خسیس بوده! یا بهتر بگوییم یک الگوی فکری مثل قناعت را داشته است که توانسته به اینجا برسد. شاید هم قناعت در جمع‌آوری این ثروت تاثیر نداشته ولی چون طرف قبلا با این فکر زندگی کرده و سبک زندگی‌اش اینگونه شکل گرفته است.

تجربه‌ی شما چیست؟ وقتی پولدار شدید آیا خسیس شدید؟ آیا پول‌دار خسیس دیده‌اید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *